یكی از مهمترین روشهای ساخت و ساز كه در دهههای گذشته و پیش از ورود استانداردهای لرزهای در شهرهای بزرگ مرسوم بوده ساختمانهای نیمه اسكلت است. طبق تعریف دستور العمل بهسازی لرزهای ساختمانهای موجود، ساختمانهای مصالح بنایی سنتی، ساختمانهایی هستند كه بدون انجام محاسبات مهندسی و به صورت سنتی ساخته میشوند. سقف این ساختمانها آجری قوسی، طاق ضربی، چوبی و غیره بوده كه عملكرد آن میتواند صلب یا انعطاف پذیر باشد.
ساختمان آجری نیمه اسكلت در دسته ساختمانهای بنایی غیر مسلح قرار میگیرد. اما به واسطه ستونهای فلزی مركزی، از دیگر انواع ساختمان بنایی غیر مسلح متمایز میشود. سیستم باربر جانبی در این گونه ساختمانی، دیوارهای آجری است كه در جهت طولی معمولاً از دو دیوار موازی طویل تشكیل شده است. در جهت عرضی، این نوع ساختمان به علت جهت تیرریزی سقفهای طاق ضربی احتیاجی به دیوارهای باربر نبوده و نمای ورودی ساختمان غالباً با یك قاب در و پنجره فلزی به ارتفاع طبقه پوشانده میشود. در جهت عرضی و انتهای ساختمان معمولاً دیوار باربر دیگری وجود دارد كه در بعضی موارد به واسطه وجود نورگیر تمامی عرض ساختمان را در بر نمیگیرد.
میتوان دو نوع چیدمان كلی از دیوارهای باربر در ساختمانهای نیمه اسكلت مشاهده كرد. در نوع اول دیوار یا دیوارهایی باربر در جهت عرضی ساختمان موجود است و معمولاً در انتهای ساختمان قرار دارند و رفتار این نوع ساختمان تحت تاثیر پیچش قرار دارد. در گونه دوم، در جهت عرضی، دیوار باربر قابل قبولی وجود نداشته و ساختمان در جهت عرضی شدیداً آسیب پذیر است.
دیوارهای آجری اصلیترین اعضای یك ساختمان بنایی نیمه اسكلت هستند. به طور كلی دیوارهای ساختمانهای بنایی را میتوان به دو دسته اصلی باربر و غیر باربر تقسیم نمود.
دیوارهای باربر در ساختمانهای نیمه اسكلت برای تحمل بارهای ثقلی ساخته شدهاند و باربری جانبی آنها در هنگام طرح ریزی ساختمان مورد نظر نبوده است. اما به واسطه عدم وجود سیستم باربر جانبی دیگری در ساختمانهای نیمه اسكلت، دیوارهای باربر عملاً تنها اعضای باربر جانبی این ساختمانها هستند. به طور كلی مقاومت دیوارهای آجری بنایی به سه پارامتر اصلی خصوصیات مصالح بكار رفته (واحدهای آجری و ملات)، نحوه آجر چینی و هندسه دیوار بستگی دارد. مصالح به كار رفته در ساخت دیوار تاثیر بسزایی بر روی مقاومت دیوارهای بابر دارند. بطور كلی در ساختمانهای موجود در ایران مصالح بكار رفته در ساخت دیوار كه شامل واحدهای آجری و ملات است و از استاندارد مناسبی برخوردار نیست.
به واسطه تركیب غیر اصولی مواد موجود در ملات در هنگام اجرا، ملاتهای بكار رفته در دیوارهای ساختمانهای بنایی نسبت به واحدهای آجری دارای ایرادات بیشتری باشند.
دیوارهای غیر بابر عموماً جداكنندههایی هستند كه فضاهای ساختمان را از هم تفكیك مینمایند. دیوارهای غیر باربر به گونهای ساخته میشوند كه از لحاظ سازهای عملكرد زیادی ندارند (به عنوان مثال محل قرار گیری آنها در پلان طبقات مختلف فرق میكند و مسیر انتقال بار پیوستهای ایجاد نمیكند) تنها وزنشان در محاسبات سازهای لحاظ میشود.
با توجه به اینكه ابعاد آجر ۵/۵×۱۱×۲۲ سانتیمتر است، دیوارهای آجری متداول به عرض ۲۲ سانتیمتر (یك آجر) و یا ۳۵ سانتی متر (۱/۵ آجر) و یا ۴۵ سانتی متر ( ۲ آجر) و یا ۵۵ سانتی متر (۲/۵ آجر) ساخته میشوند. در ساختمانهای نیمه اسكلت دیوارهای آجری به دو دسته باربر و غیر باربر تقسیم میشوند. دیوارهای باربر تقریباً در اغلب موارد در طول پلان ساختمان قرار دارند و دارای عرضی بین ۲۲ تا ۳۵ سانتی متر (دیوار یك یا یك و نیم آجره) هستند. دیوارهای غیر باربر كه هدف از اجرای آنها جدا كردن فضاهای ساختمان بوده، دارای ضخامتی بین ۱۱ یا ۲۲ سانتی متر (نیم یا یك آجره) هستند. اگر دیوار طولانی بوده باشد ( معمولاً بیشتر از ۳۰ متر) در هر ۵ یا ۶ متری از دیوار، ستونی به عرض ۳۰ سانتیمتر از آجر كه با دیوار درگیر است اجرا میشود. آجرها از نوع فشاری تو پر و یا سوراخ دار هستند.
ملاتهائی كه بیشتر در ایران مصرف دارند شامل ملات گل آهك، ملات ماسه آهك، ملات ماسه سیمان، ملات ماسه- سیمان- آهك، ملات گچ و ملات گچ و خاك هستند. خصوصیات و توضیحات مربوط به هر یك از این ملاتها ارائه شده است.
ملات گل آهك ارزانترین و ضعیفترین ملات بوده و همانطوری كه از اسم آن معلوم است ماده چسبنده در آن آهك شكفته است. این ملات كه برای آن استانداردی تهیه نشده سابقاً در ایران بیشتر مصرف میشده ولی به تدریج با شناخته شدن سیمان و ماسه و خواص آنها و همچنین با توجه به افزایش تولید سیمان از مصرف این ملات كاسته شده و امروزه تقریباً به كلی مصرف آن در شهرها منسوخ شده است.
ماسه مصرقی برای این نوع ملات باید ماسه خاكی باشد یعنی ماسهای كه درصد خاك آن بیشتر باشد. این نوع ماسه كه به آن ماسه كفی هم میگویند از بستر رودخانهها به دست میآید. آهك مورد نیاز در این نوع ملات در حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ كیلو گرم آهك در متر مكعب ماسه است. این ملات بیشتر برای آجر چینی استفاده میشود.
این ملات كه مرغوبترین نوع ملات در سا ختمان هستند. باید با ماسه شكسته یا ماسه رودخانهای كاملاً شسته تهیه شود. مقدار سیمان مصرفی در این نوع ملات بین ۳۰۰ الی ۶۰۰ كیلو گرم در متر مكعب است. نظر به این كه سطح مخصوص ماسه به علت ریزی دانه از سطح مخصوص شن و ماسه بیشتر است و از طرفی سیمان باید مانند فیلم نازكی دور تمام دانهها قرار گرفته و باعث چسبیدن آنها به یكدیگر بشود. مقدار سیمان مصرفی در ملات بیشتر از مقدار سیمان مصرفی در بتن است. از این ملات میتوان در تمام قسمتهای ساختمان مانند آجركاری، كاشیكاری، سیمان كاری، فرش كف، سنگ كاری استفاده كرد.
به این ملات كه ملات باتارد و یا ملات حرامزاده میگویند از ملاتهای ارزان و محكم در ساختمان است. ماسه این نوع ملات میتواند ماسه رودخانهای بوده و چند درصدی هم خاك داشته باشد. برای سا ختن این ملات باید در حدود ۱۰۰ الی ۱۵۰ كیلو گرم سیمان و ۱۵۰ الی ۲۰۰ كیلوگرم آهك در متر مكعب ماسه مصرف نمود. این ملات بیشتر در دیوار سازی و آجر كاری مصرف میشود. این ملات و سایر ملاتهای آهكی را نمیتوان برای مكانهائی كه با قیر در تماس است، مصرف نمود زیرا آهك قیر را فاسد مینماید. بعد از مصرف ملاتهائی كه در آن سیمان به كار رفته باید تا چند روز حداقل ۳ الی ۴ بار دیوارهای ساخته شده را آب پاشی نمود زیرا در غیر این صورت به سرعت آب ملات خشك شده و در نتیجه فعل و انفعالات شیمیائی سیمان جهت سخت شدن ملات متوقف میشود و ملات به صورت جسمی جدا از هم در میآید كه به آن ملات سوخته میگویند. هیچ یك از ملاتها مخصوصاً ملاتهای سیمانی نباید در حرارتهای كمتر از صفر درجه مصرف شود زیرا در این صورت آب موجود در ملات یخ بسته و فعل و انفعالات شیمیائی در سیمان انجام نمیشود و در نتیجه ملات سخت نمیشود و بعد از ذوب شدن یخ به علت فاسد شدن سیمان ملات سخت نخواهد شد.
این ملاتها بیشتر در موقع ساختن طاق ضربی و دیوارهای تیغهای ۵ سانتیمتری به كار میرود و درصد خاك و گچ بستگی به سرعت گیرائی گچ دارد و معمولاً حدود ۵۰ در صد گچ و ۵۰ در صد خاك رس مصرف میشود. علت اضافه نمودن خاك رس در گچ این است كه اولاً گچ و خاك ملاتی دیرگیرتر از ملات گچ خالص است و در ثانی وجود خاك در گچ آن را پلاستیكتر میكند (خاصیت شكل پذیری ملات را بیشتر می كند) ملات گچ و خاك و گچ از ملاتهای زود گیر است.
یكی از طرق متداول پوشش سقفها در ایران، استفاده از تیر آهن و طاق ضربی آجری است. اجرای این گونه سقفها در مورد ساختمانهای با مصالح بنایی، پس از اینكه دیوارها به ارتفاع طبقه رسید، تیر آهنهای سقف را بدون هیچ اتصالی روی دیوار قرار داده و دیوار را ادامه میدهند. در این حالت در بیشتر مواقع برای تامین نشیمن تیرها (به علت كم بودن عرض دیوار)، مجبور میشوند تا تیرها را روی تمام عرض دیوار، بین اتصال به وجود آمده قرار دهند و معمولاً سر تیرها چند سانتیمتر از عرض دیوار بیرون میزند.
سقف و دیوار در این حالت مورد پذیرش آیین نامه نیست و باید تقویت شود. در صورتی كه ضوابط آیین نامه ۲۸۰۰ در مورد اجرای اتصال سقف و تكیه گاه رعایت شده باشد اتصال كافی میان دیافراگم و دیوار وجود داشته و احتیاجی به مقاوم سازی نیست. پروفیل تیرهای سقف با محاسبه و با توجه به دهانه اطاق مشخص میشوند. فواصل تیر آهنهای طاق ضربی بطور معمول بین ۸۰ تا ۱۱۰ سانتیمتر بوده، كه پس از تیر ریزی و تراز كردن آنها، پوشش سقف آغاز میشود. پوشش آجری كه معمولاً برای سقفها انجام میگیرد، عبارتست از آجر و ملات گچ و خاك كه به طریق ضربی ساخته و ضخامت آن نیم آجر است.
برای ساختن طاقها معمولاً از آجر فشاری استفاده میشود كه دارای وزن زیادی است و عملكرد سقف را بطور چشمگیری تضعیف میكند. در موقع زدن طاق ضربی معمولاً چند دهانه را با هم اجرا مینمایند. زیرا هر طاق به آهنهای طرفین خود نیرو وارد كرده و به اصطلاح به آن لگد میزند و آن را به سمت خارج متمایل كرده و خود در اثر گشاد شدن جا فرو میریزد. بدین لحاظ چند دهانه را با هم شروع مینمایند كه فشارهای جانبی طاقها یكدیگر را خنثی نمایند و آخرین تیر آهن را به تیر آهن ما قبل آخر به وسیله میله گرد جوش میدهند تا از كنار رفتن آخرین تیر آهن جلوگیری شود. به این میله گردها میله مهار میگویند.
پس از اتمام پوشش سقف، بهتر است روی آن را دوغاب گچ با غلظت لازم ریخت به طوری كه درزهای بین آجرها را پر كرده، پوستهای بر روی سطح طاق ضربی تشكیل دهد. برای پوشش نهایی، سطح طاق ضربی را تا تراز مورد نظر با مواد پر كننده سبك پركرده، نسبت به كفسازی آن طبق نقشه اقدام میشود. بهتر است در فصل بارندگی از اجرا این قسمت خودداری شود زیرا در غیر این صورت چنانچه بعد از اجرا طاق ضربی و قبل از اجرای پوششهای دیگر روی آن، اگر باران ببارد آب باران به واسطه عدم وجود منافذ لازم روی سقف باقی مانده و موجب فساد گچ گشته و ایجاد خسارت مینماید (گچ در مقابل رطوبت مقاوم نیست).
در دال دو طرفه، انتقال نیروهای درون صفحه (فشاری، كششی ، برشی) عمدتاً توسط شبكه تیرآهن در هر دو جهت انجام میپذیرد. این مساله قابلیت انتقال نیروهای درون صفحه در دال را به میزان زیادی افزایش میدهد. در عین حال به واسطه استفاده از شبكه فولاد، سختی داخل و خارج از صفحه دال دو طرفه به مراتب بیشتر از سختی درون صفحه دال یك طرفه است. افزایش سختی خارج از صفحه باعث كاهش جابجایی دال میشود و به این ترتیب یكی دیگر از ضعفهای دال طاق ضربی كه جابجاییهای خمشی زیاد است با استفاده از دال دو طرفه بر طرف میشود.
به علت انتقال نیرو در دو جهت، در دال دو طرفه تنشهای تولید شده به مراتب كمتر از دال یك طرفه است و سهم باربری طاقهای آجری به مراتب كمتر از دال یك طرفه است. به این ترتیب سهم باربری عنصر ضعیفتر و ترد، یعنی طاق آجری كم شده و به سهم عنصر قویتر و شكل پذیرتر یعنی شبكه فولاد افزوده میشود. بطور كلی میتوان گفت كه با استفاده از دال دو طرفه، طاقهای آجری بیشتر حالت میان قاب یا پر كننده خواهند داشت و بارهای اصلی توسط شبكه فولاد منتقل میشوند. دالهای طاق ضربی غیر مهندسی (سنتی) و نیمه مهندسی (مهارشده) موجود به راحتی و با حداقل تغییرات قابل تبدیل شدن به دال دو طرفه مهندسی خواهند بود.
در مقررات ملی ساختمان ایران مبحث هشتم علاوه بر میلگردهای ضربدری، استفاده از تیرهای عرضی بصورت اجباری در آمده است. در نتیجه اگر برای بالا بردن انسجام سقف طاق عرضی از تیرهای عرضی استفاده شود، ظرفیت برشی داخل صفحه سقف (در راستای عمود بر جهت تیرریزی) به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت. در این صورت استفاده از میلگردهای ضربدری مورد نیاز است. در عین حال استفاده از تیرهای عرضی احتیاج به تخریب وسیع سقف و هزینه بالا خواهد داشت كه در نتیجه استفاده از این روش به منظور مقاوم سازی راه حلی عمومی بنظر نمیرسد. در دستورالعمل تحلیل آسیب پذیری و بهسازی لرزهای ساختمانهای بنایی غیر مسلح موجود، استفاده از میلگردهای قطری و افقی (عمود بر جهت تیرریزی) و بدون استفاده از تیرهای عرضی برای مقاوم سازی سقفهای طاق ضربی كافی فرض شده است.
استفاده از میلگردهای ضربدری در زیر سقف و میلگردهای افقی در روی آن اشكالات زیادی دارد. اولاً اینكه نصب هر نوع میلگرد بر روی سقف نیارمند كندن كفسازی طبقه و تاسیسات گذرنده از زیر آن است كه از لحاظ اقتصادی به هیچ وجه مقرون به صرفه نیست. ثانیا در صورتی كه میلگردهای افقی روی تیرهای سقف نصب شوند نمیتوانند در برابر نیروی رانشی طاقهای آجری اثری داشته باشند. بنابراین به نظر میرسد بهینهترین و اقتصادیترین شكل طرز اتصال آرماتورها برای مقاوم سازی نصب همزمان آرماتورهای ضربدری و افقی در زیر تیرهای سقف باشد.